Monday, September 3, 2007

سکس من و بابام و خواهرم - 5

قسمت 5



نمیخواستم با کسی سکس داشته باشم اونم یه غریبه . اما صحنه های سکس بابام با مون واقعا منو دیوونه کرده بود . تو حال خودم نبودم یک چشمم به بابا بود و مونا که داشتن تو اتاق من روی تختم با هم حال میکردن و یک چشمم به مسعود که داشت خودشو برا سکس با من اماده میکرد . اختیارم دست خودم نبود صداهای تحریک کننده بابام که دائم داشت به مونا میگفت و اه کشیدن های مدام مونا که داشت حال میکرد و از کس دادنش لذت میبرد و کس خیس اب خودم همگی بهم میگفتند تو هم لذت ببر . سرم رو برگردوندم و لبام رو گذاشتم روی لبای مسعود شروع کردم به خوردن لباش اونم دستش رو گذاشت رو سینه هام و اونا رو میمالید . از چشماش شهوت میبارید و من زبونم تو دهنش اونم زبونم رو میمکید و هربار جای زبونام رو تو دهن عوض میکردیم . زبونش رو کرد تو دهنم و من به فکر کیر اونا میخوردم . زبونم رو توی دهنش میچرخوندم و اونم حسابی سینه هام رو میمالید .
دستش رو برد سمت شلوارکم و کرد داخل شرتم . کسم خیسه خیس بود و اونم دستش رو دور کسم مالش میداد . بلند شدم ایستادم و اونم ایستاد . همچنان لبامون رو هم بود و دست اونم توی شرت من و داشت کسم رو میمالید . من که دستام ازاد بود رفتم سمت لوارش و اونو باز کردم و اروم نشستم جلوش و کیرش رو از رو شرتش با صورتم لمس کردم . شرتش رو کشید پایین و کیرش رو که کاملا شق شده بود با دستش گرفت و اورد سمت صورتم . منم با یه دست کیرش رو گرفتم و بردمش توی دهنم . یکم خودشو عقب کشید اما دوباره سریع اومد جلو .
شروع کردم کیرش رو خوردن از سر کیرش میلیسیدم تا پایین کیرش . چه کیر باحالی داشت خیلی کوچیکتر از کیر بابا بود اما واقعا لذت بخش بود . کیرش رو کردم تو دهنم و حسابی براش ساک میزدم اونم دستش رو گرفته بود به کمرش و بیشتر کیرش رو میداد جلو تا کاملا تو دهنم بره . منم دستام رو گرفتم به پشتش جوری که هر دستم یکی از لمبرهای کونش رو گرفته بودم و خودم سرم رو فشار میدادم سمت کیرش تا حسابی بتونم طعم کیرش رو تو دهنم حس کنم .
تو همون حال یه نگاه به بابا اینا انداختم دیدم بابا کاملا خودش رو ازاذ کرده و اینبار اون به طور وحشیانه ای داره مونا رو میکنه . اونو خوابونده بود رو تخت و خودش پایین واستاده بود . پاهای مونا رو باز کرده بود و رفته بود بین پاهاش واستاده بود و کیرش رو میزد رو کس مونا و بعد محکم میزد تو کسش . دوباره در می اورد و همین حرکت رو چند بار تکرار کرد .
مسعود کاملا لباساش رو در اورد و منو بلند کرد تا منم لباسام رو در بیارم . شرت و شلوارکم رو خوده مسعود از پام در اورد و همونجا نشست جلوم منو تاپم رو دراوردم و سره مسعود رو دادم جلوی کسم تا اونم برام کسم رو بخوره . مسعود خیلی قشنگ رفت لای پاهام جوری که بدنش با من زاویه نود درجه داشت و یکی از دستاش رو برد پشتم و با انگشت با کونم ور میرفت وبا اون یکی رون پامو گرفته بود . شروع کرد کسم رو بخور خیلی باحال این کارو میکرد . زبونش رو دوره کسم میچرخوند و بعد از پایینه کسم تا بالای کسم زبونش رو فرو میکرد داشتم از حال میرفتم . چه لذتی داشت وقتی با انگشت میکرد تو کونم و زبونش رو میرسوند لای کسم لذتش چند برابر میشد . مسعود دیونه شده بود و منم دائم اه میکشید و هی میگفتم بخور کسم رو بخور تروخا کسم رو بخور و اون دیوونه وار تر زبونش رو میکشید لای کسم و از اونطرف هم انگشتش رو میکرد توی کونم . از جلوم بلند شد و ایستاد . منم دستام رو حلقه کرم دوره گردنش و دوباره لبامون روی هم قفل شد . اونم کیرش رو گذاشت لای پام . بهم گفت اوپنی ؟ گفتم نه . گفت حیف شد .و همونجوری کیرش رو هل داد لای پاهام منم پاهام رو به هم چسبوندم تا حسابی حسش کنم . مسعود هم دستاش رو دور کمرم قفل کرد و با کونم ور میرفت . سینه هام روی سینه هاش جفت شده بود و اونم کیرش رو با سرعت بین پاهام عقب و جلو میکرد . کیرش روی کسم بود و چوچوله هام زده بود بیرون تا الان اینقدر ندیده بودم که بیرون بزنن . کیرش دقیقا از لای کسم رد میشد و حسابی اونو تحریک میکرد . یه لحظه بی حس شدم و حس کردم خالی شدم . مسعود هم فهمید که من ارضا شدم . ایستاد و شروع کرد گردنم رو لیس بزنه تا من حالم بهتر بشه . من که نمیتونستم رو پام واستم نشستم رو مبل و مسعود هم اومد دو زانو رو مبل نشست جوری که میرش روبروی دهنم بود . کیرش رو چند مرتبه زد به صورتم منم دهنم رو باز کردم تا براش ساک بزنم تا اونم ابش بیاد . کیرش قرمز قرمز شده بود و خودشم خیلی عرق کرده بود . گفت ابم رو کجات بریزم گفت توی دهنم خالیش کن . اونم سرم رو محکم گرفت و میزد روی کیرش چند باری اینکارو کرد تا الش اومد . وای چقدره از این لحظه خوشم می اومد اون همش میگفت اه بخور همه ابم رو بخور جووون ابم داره میاد دارم میریزم توی دهنت . جاااان .
منم همه ابش رو بعد اینکه اومد بیرون دادم و ریختمش رو کیرش و دوباره کیرش رو میخوردم تا ابش برگرده تو دهنم . اونم نشت و دوباره لبام رو خورد و از اب خودش هم میکرد تو دهنش و میخورد . بعد بیحال افتاد کنارم و سرش رو گذاشت رو پاهام . منم سرم رو اوردم پایین و اون ده گوشم گفت ممنون . تو همین حالا بودم که یاد بابا اینا افتادم . دیدم اونا هم کارشون تموم شده و انگار بابا تازه ابش اومده بود اخه دراز کشیده بود و مونا هم نشسته بود جلوی کیرش و داشت براش ساک میزد . و اب ریخته شده دوره کیره بابا رو میخوره . بابا هم مثل اینکه تازه یادش به ماها افتاده بود یه نگا به من کرد و دید موضو از چه قراره یه خنده تحویلم داد . ساعت حدود 4 صبح شده بود . بابام گفت مونا جون بیا بریم حمام خودتو تمیز کن . گفتم باشه . اون مونا هم گفت مسعود تو هم بیا باهاشون بریم حمام . اونم بلند شد و رفتیم حمام .
توی حمام مسعود به مامانش گفت خوش گذشت مونا گفت به شما که بیشتر خوش گذشته مثل اینکه . من خندیدم بابام گفت مونا بابایی بیا پیشه من ببینم . رفتم کناره بابا روی سنگ حمام نشستم و بابا یه بوس به لبام کرد . مونا خانم هم رفت داخل وان نشست و اب رو روخودش باز کرد و به مسعود گفت مسعودم بیا تو هم پیشه مامانیت . مسعود رفت داخل وان نشست و جوری که کیرش روی کس مامانش می افتاد رفت سمتش و مامانش رو بوسید . بابا گفت مونا جون از دست بابایی که ناراحت نیستی ؟ گفتم شما چی ؟ بابا گفت میدونی اگه فردا مهسا اینا رو بشنوه چه بلایی سرمون میاره ؟ گفتم قرار نیست چیزی بفهمه هاا . بابا خندید و گفت باشه دختره گلم . مسعودم که اینا رو شنید گفت اما مامان من به بابا میگم تو به این اقاهه کس دادی . مامانش گفت منم بهش میگم که توهم یواشکیش میای و کس مامانیت رو میکنی . اونم گفت قربون کس مامان جونم برم . شروع کرد سینه های مونا رو بخوره . مونا گفت چیه سیر نشدی مگه ؟ گفتش نه کس بهم نداد . مونا خندید گفت خودم مگه مردم . کسش رو داد بالا . مسعود هم کیرش دوباره راست شده بود جوری که پاهاش میرفت زیر مونا و کیرش دقیقا جولی کس مامانش میرسید نشست توی وان . مامانش هم صورتش رو اورد جلو و شروع کردند لبای هم رو بخورن . مسعود سینه های مامانش رو میمالید و ازش لب میگرفت . بعد سره کیرش رو گرفت و کرد داخل کس مامانیش مامانش هم که تازه از کس داده بود کسش کاملا بازه باز شده بود و راحت کیره مسعود رو داخلش جا داد . مسعود دستاش رو حمایل خودش گذاشت پشت سرش و کیرش رو تو کس مامانیش عقب و جلو میکرد . من یه نگاه به بابا انداختم و کیرش رو گرفتم توی دستم و باهاش بازی میکردم اونم که از دیدن دوباره صحنه های سکس مسعود و مامانش داشت راست میرد خودش رو کاملا در اختیار من قرار داد . منم دولا شدم و کیر بابا رو کردم تو دهنم و حسابی براش ساک زدم . مسعود بلند شد و به مامانش گفت برگرد و دولا شو میخوام از عقب بکنم تو کست . بابا هم که حسابی کیرش راست شده بود منو برگردوند و کمرم رو داد پایین و پشت سرم خم شد و از عقی کسم رو میلیسید و سوراخ کونم رو هم زبون میزد . مسعود کیرش رو گرفت و از پشت سر داخل کس مامانش کرد و کونه مامانش رو گرفت و هرباری یک چک میزد تو لمبر های کون مامانیش . بابا هم سره کیرش رو گرفت و برد سمت کونه من . من حسابی حشری شده بود و هی کونم رو میدادم عقب تا زودتر به کیر بابا برخورد کنه . بابا گفت بکنم ؟ گفت بابا تروخدا زود باش دارم میمیرم . زودباش منو بکن من کیرت رو میخوام . مسعود یه نگاه به من کرد و دید دارم از شهوت میمیرم اونم حشری تر شد و کیرش را محکم میزد تو کس مامانش . کون مونا در اثر تلمبه زدنای مسعود حسابی موج بر میداشت و بابا هم که نگاش به اونا بود کیرش رو اروم کرد تو کونم . دوباره همون سوزش اومد سراغم اما اینبار خیلی کمتر بود منم برا اینکه دردش کمتر بشه با دستام کونم رو برا بابا باز کردم تا راحت تر بتونه منو بکنه . بابا سره کیرش رو کرد تو کونم و یواش یواش شرو کرد تلمبه زدن . میرش تا نصفه رفته بود تو کونم و من داشتم با کم ور میرفتم و اونو میمالیدم . بابا گفت بسه ؟ گفتم نه بابا جرم بده مبخوام باباییم جرم بده . انگار بابا حشری تر میشد با این حرفا چون دوباره شروع کرد سریع تلمبه زدن . مسعود کیرش رو از کس مامانش دراورد و چند تا ضربه به کس مامانش زد مونا هم تو خودش میپیچید و هی عقب جلو میرفت . مسعود هم گفت مامانی میخوام بکنم تو کونت اجازه هست . مونا هم گفت اره عزیزم کونه مامانیتم جر بده . مامانت رو هم از کون بکنش . جون این کیره پسرمه که میخواد بره تو مونه من جووون . بابا حسابی کیرش رو کرده بود تو کون من و داشت تلمبه میزد . گفت مونا جونم میخوای ابم رو برات بیارم گفتم اره بابا برام ابه کیت رو بیار بریز تو کونم . ابت رو میخوام . جون برا دخترت ابت رو بیار دارم میمیرم. میخوام جر بخورم . مسعود کیرش تو کون مونا بود و داشت تلمبه میزد . حرکتش رو خیلی سریع کرده بود و کیرش رو محکم میزد تو کون مونا . جوری که تخم هاش میخورد دمه کس مامانش . بابا ابش اومد و کون منو محکم کشید سمت کیرش تا ابش رو توش خالی کنه . با حرکت اخرش حسابی کون من جر خورده بود . داشتم لذت داغی ابه کیره بابا رو تو کونم حس میردم . بابا با یه حالت خیلی سکسی اه میکشید و ابش رو تو کونم خالی میکرد . با ارضا شدن بابایی مسعود هم ارضا شده بود و کبرش رو از کون مامانیش دراورد و ریخت رو کونه مونا . و با دست از ته کیرش تمام الش رو خارج میکرد. مونا هم با دستش اب مسعود رو رو بدنش میمالید . بابا بلند شد از روم و اومد بوشم کرد و گفت تو بهترین دختر دنیایی با هیچی عوضت نمیکنم دوستت دارم . مسعود هم بلند شد و از مامانش چند تا بوش گرفت و خودمون رو شستیم و من اومدم بیرون و رفتم لباس پوشیدم . مسعود و مونا هم بعد اومند و بابایی هم پشت سرشون .
من گفتم خسته ام میرم بخوابم . به همشون شب بخیر گفتم و اومد تو اتاقم . بوی سکس و شهوت از اتاقم می بارید و همین خوابم رو برام لذت بخش تر کرد . خوابم برد . نمیدونم چند ساعت خوابیده بودم اما وقتی بیدار شدم دیدم هیچ خبری نیست و همه چی خیلی عادی شده بود خبری از مسعود و مامانش هم نبود . بابا هم رو تختش دراز کشیده بود و مهسا هم توی پذیرایی جلوی ماهواره و طبق معمول کانال سکس .

No comments: